داستان های من

داستان های یک نویسنده ی کوچک

داستان های من

داستان های یک نویسنده ی کوچک

مرد پرنده (قسمت نخست)

در زمان قدیم،مردی ا ستثنایی در سیاره ی دیگر زندگی می کرد که بال هایی در کمر خود داشت و نام او به همین دلیل مرد پرنده بود.او دستگاهی اختراع کرده بود  که می توانست انسان را با اشیا ترکیب کند.یک روز،مرد حفاری پیش او رفت تا بر روی دست او یک مته نصب کند.مرد پرنده گفت:(باشه؛این کار را برای تو انجام می‌دهم.) و برای استراحتی کوتاه به گوشه‌ای رفت...  

ادامه مطلب ...